Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-27@23:24:02 GMT

«هوسرل» چاپ دومی شد/او که بود و چه کرد؟

تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۹۳۰۶۰

«هوسرل» چاپ دومی شد/او که بود و چه کرد؟

به گزارش خبرنگار مهر، چاپ دوم کتاب «هوسرل» از مجموعه راهنمای سرگشتگان نوشته متیسون راسل و ترجمه مجید مرادی سه‌ده با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۳۲۱ صفحه و بهای ۱۳۶ هزار تومان توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد. چاپ نخست کتاب سال ۱۳۹۹ با شمارگان هزار نسخه و بهای ۴۰ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته بود.

نام ادموند هوسرل مترادف است با واژه و مفهوم «پدیدارشناسی» یعنی رهیافتی متمایز به فلسفه که طی قرن بیستم تأثیری عظیم بر جهان فلسفی گذاشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دلیل دیگر شهرت هوسرل تاثیرش روی شخصیت و اندیشه و نظام فکری مارتین هایدگر و البته کتاب مهم و مشهور «هستی و زمان» است. رابطه تراژیک هوسرل و هایدگر نیز در جهان اندیشه حائز اهمیت است.

واژه پدیدارشناسی و همچنین نام‌های هوسرل و هایدگر مورد علاقه اندیشمندان معاصر ایران بوده و پژوهش‌های مهمی روی آنها انجام شده است که شاید با بهترین پژوهش‌های غربی‌ها روی این موضوعات نیز برابری می‌کند. یکی از مشهورترین این دست پژوهش‌ها کتاب «زمینه و زمانه پدیدارشناسی: جستاری در زندگی و اندیشه‌های هوسرل و هایدگر» به قلم سیاوش جمادی است.

اما هوسرل در خانواده‌ای یهودی در پروستنیتس موراویا که اکنون در جمهوری چک واقع شده، به دنیا آمد. تحصیلات دانشگاهی اولیه‌اش در زمینه ریاضیات بود: نخست در دانشگاه لایپزیگ و سپس در دانشگاه برلین. در برلین دو ریاضی دان پیشروی آن روزگار یعنی لئوپلد کرونکر و کارل وایرشتراش او را تعلیم دادند.

هوسرل بعدها و پس از دریافت دکترایش در وین به سال ۱۸۸۳ دستیار پژوهشی وایرشتراش شد. با این همه دوره خدمت سربازی این حرفه تازه‌رس او در قامت یک ریاضی‌دان را دچار وقفه کرد. در همین زمان بود که علاقه او به پرسش‌های دینی و فلسفی سربر آورد و در سال ۱۸۸۴ به مطالعه فلسفه روی آورد.

این زمان هوسرل با فرانتس برنتانو روبه‌رو شد که درس گفتارها و نوشته‌هایش بعدها بر تکوین فلسفی هوسرل تأثیر عمیقی بر جای گذاشت. هوسرل بعد از آن تصمیم گرفت که باید همه چیز زندگی‌اش را وقف تحقیقات فلسفی کند و به همین دلیل بنا به توصیه برنتانو در سال ۱۸۸۶ به هاله نقل مکان کرد تا با کارل اشتومف، یکی از دانشجویان سابق برنتانو و نیز یکی از شارحان روانشناسی توصیفی کار کند.

هوسرل صلاحیت تدریسش را در سال ۱۸۸۷ دریافت کرد و تا ۱۹۰۱ در هاله به تدریس مشغول شد. او پانزده سال آینده را نخست در مقام دانشیار و سپس از سال ۱۹۰۶ به بعد در مقام استاد تمام در گوتینگن به سر برد. هوسرل در ۱۹۱۶ و بعد از هاینریش ریکرت کرسی فلسفه در دانشگاه فرایبورگ را از آن خود کرد. در آنجا بود که با مشهورترین شاگردش یعنی مارتین هایدگر آشنا شد و کار کرد. طبق برخی روایت‌ها او به هایدگر گفت: «تو و من خودِ پدیدارشناسی هستیم.»

با این همه حوالی زمان بازنشستگی هوسرل در ۱۹۲۸ و پس از کمک کردن به هایدگر برای اخذ کرسی فلسفه فرایبورگ بعد از خودش، رابطه این دو دچار گسیختگی شد. هوسرل کم کم عمق تفاوت‌های فلسفی‌شان را در می‌یافت و تنش‌های در حال جوش در روابط شخصی‌شان به اوج می‌رسید. در همین زمان هوسرل به سبب نیای یهودی‌اش از عضویت در دانشگاه خلع شد، اما کماکان او را به سخنرانی و تدریس در خارج از آلمان دعوت می‌کردند. او در نهایت به سال ۱۹۳۸ درگذشت.

رساله صلاحیت تدریسِ هوسرل «درباره مفهوم عدد: تحلیل‌های روانشناختی» اساس نخستین اثر منتشر شده او، یعنی «فلسفع حساب» را شکل داد. با این همه اثر خط شکن او در سال‌های ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۱ در دو مجلد و ذیل عنوان «پژوهش‌های منطقی» بیرون آمد. به واسطه قوت این اثر رفته رفته شماری از فیلسوفان گرد او آمدند که تحت عنوان «مکتب گوتینگن» در پدیدارشناسی نامور شدند؛ فیلسوفانی از جمله رومن اینگاردن و الکساندر کویره.

هوسرل در ۱۹۱۳ و در همکاری با تعدادی از اندیشمندان و مدرسان دانشگاه برلین سالنامه فلسفه و تحقیق پدیدارشناختی را بنا گذاشت. هوسرل با کمک همین سالنامه، «ایده‌هایی راجع به یک پدیدارشناسی محض و یک فلسفه پدیدارشناختی» را منتشر کرد؛ اثری که برداشت استعلایی جدید او از پدیدارشناسی را به میان آورد. چنین اعلام شد که دو مجلد دیگر این طرح منتشر خواهند شد؛ اما هرگز چنین نشد. این دو مجلد که معمولاً به ایده‌ها ۲ و ایده‌ها ۳ مشهور شدند، بر اساس یادداشت‌های هوسرل بعدها بازسازی و منتشر شدند.

از میان آثار هوسرل تعداد اندکی صرفاً در زمان حیاتش منتشر شدند. از جمله آنهاست: «پدیدارشناسی زمان آگاهی درونی» که در سال ۱۹۲۸ به دست هایدگر و ادیت‌اشتاین ویرایش شد، «منطق صوری و استعلایی» در ۱۹۲۹، «تاملات دکارتی» در ۱۹۳۱ و «بحران علوم اروپایی» در ۱۹۳۶. با این همه هوسرل مدام تدریس می‌کرد و در طول فعالیت کاری درازدامنش، سرسختانه تحقیقات پدیدارشناختی خاص خود را ادامه می‌داد. در نتیجه او انبانی مشحون از دست‌نوشته‌ها که در شکل مختصرنویسی ثبت شده‌اند، بر جای گذاشت که تقریباً به ۴۰ هزار صفحه می‌رسد.

نویسنده خود اشاره کرده که در مجالی مختصر چون یک کتاب کوتاه برای مخاطبان عام نمی‌توان همه خطوط فکری هوسرل را دنبال کرد. به همین دلیل نویسنده مجبور بوده صرفاً بر ایده‌هایی تمرکز کند که هوسرل بیش از هرچیز به آنها شهره و نام‌آور است. او کتاب خود را در دو بخش و در مجموع یازده فصل سامان داده است. بخش اول با عنوان «ایده پدیدارشناسی: روان‌شناسی، منطق و فلسفه استعلایی» شامل چهار فصل است: «نقد روان‌شناسی گرایی»، «پدیدارشناسی و علوم «ایدتیک» دیگر»، «پدیدارشناسی و فلسفه استعلایی» و «تقلیل استعلایی».

بخش دوم با عنوان «موضوعات پدیدارشناختی» شامل هفت فصل است: «ساختار قصدیت»، «شهود، بداهت و حقیقت»، «شهود مقولی: ترکیب و ایده بینی»، «زمان‌آگاهی»، «اگو و خود بودگی»، «بینا سوبژکتیویته» و «بحران علوم و ایده «زیست جهان».

فصل‌های طرح شده در بخش اول به شیوه‌های مختلف به پرسش «پدیدارشناسی چیست؟» می‌پردازند. با این همه از آنجا که پدیدارشناسی نزد هوسرل بیش از هرچیز نوعی روش برای فلسفیدن است، این فصل‌های آغازین مشخصاً روش شناختی هستند. نویسنده در فصل‌های بخش دوم به سراغ موضوعات اصلی بحث شده در آثار اصلی هوسرل رفته است و این مباحث را بر اساس ترتیب زمانی ارائه موضوعات توسط هوسرل به صورت کورنولوژیک بحث می‌کند. این کتاب برای کسانی که می‌خواهند آغاز به مطالعه آثار هوسرل کنند، یک متن کاربردی و بسیار مفید است.

کد خبر 5707704

منبع: مهر

کلیدواژه: هوسرل تازه های نشر تجدید چاپ انتشارات علمی و فرهنگی معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی دهه فجر چهلمین دوره جایزه کتاب سال انقلاب اسلامی ایران حوزه هنری تازه های نشر بنیاد ملی بازی های رایانه ای انتشارات راه یار باغ موزه دفاع مقدس نهاد کتابخانه های عمومی کشور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دفاع مقدس ترجمه منتشر شد پژوهش ها ایده ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۹۳۰۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نور فلسفه و حکمت، روشنی‌بخش مسیر نصف جهان شدن اصفهان

فلسفه و حکمت، دو نوری هستند که به روشن‌تر شدت مسیر پیشرفت نصف جهان کمک شایانی کردند و در همین راستا، علما و حکمایی‌ پرورش یافتند که مسیر زندگی و درس‌های مکتب‌ آنان، جزئی از هویت اصفهان شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، برخی معتقدند که با پیشرفت دانش و مادی‌گرایی، دیگر فلسفه و حکمت، مخصوصاً از نوع اسلامی، کارایی ندارد در حالی که تعالیم آن، باغ بزرگی است که درخت علوم مختلف در آن ریشه زده و به ثمر می‌نشیند.

از خوشبختی اصفهانی‌هاست که علما در این شهر نمی‌میرند بلکه با گذشت صدها سال، همچنان نام و یادشان زنده است و تعالیمشان، راهگشای حقیقت جویان است؛ آنچنان که تخت فولاد به‌عنوان یک قبرستان، توانسته زنده‌ترین انسان‌های تاریخ را در آغوش خاک خود جای دهد و بر همین اساس علی کرباسی‌زاده، مدیر خانه حکمت اصفهان اظهار می‌کند: نگاه به زیست و زندگی حکماً و فیلسوفان در اصفهان، موضوع مهمی است و اگر بخواهم به دوران صفویه که موجب تشکیل مکتب اصفهان شد اشاره کنم، زندگانی میرفندرسکی میرداماد و به ویژه نحوه زیست شیخ بهایی می‌تواند به این موضوع کمک کند.

وی می‌افزاید: می‌توان گفت جامعیتی که علمای ما در آن زمان و چه در زمینه‌های فلسفه، عرفان و کلام و چه در موضوعات فقه و تفسیر و حدیث، باعث شد حوزه علمیه اصفهان یک حوزه بسیار درخشان در تاریخ و تمدن ایران شود و تأثیری که بر زندگی مردم اصفهان و بقیه شهرها گذاشت، این بود که توانستند تعادلی بین جنبه‌های مختلف تن و جسم با روح و نفس برقرار کنند به ویژه اینکه در حکمت موضوعی داریم که چگونه بین اعضای مختلف بدن و روح انسان، تعادل برقرار کنیم؛ همچنین تأثیر حکماً و فیلسوفان، طوری بوده که توانستند پیدا و ناپیدا در زندگی همه مردم تأثیر مثبت بگذارند.

مکتب اصفهان، دلیلی بر ادامه‌دار بودن فلسفه اسلامی

مدیر خانه حکمت اصفهان ادامه می‌دهد: درخصوص راز پویایی و ماندگاری حکمت، زیست حکمای ما در اصفهان و تلاش آن‌ها برای کمک به رفع تعارضاتی که در هر زمان در فرهنگ به وجود می‌آمد، قابل توجه است، مثلاً از میرداماد تا میرفندرسکی تا آقاحسین خوانساری، جهانگیر خان قشقایی و حاج آقا رحیم ارباب که هرکدام با نوعی از این تعارضات رو به رو می‌شدند و تلاش می‌کردند از یک طرف با علما و دانشمندانی که در علوم ظاهری کار می‌کردند و از طرف دیگر با حاکمان و حکومتیان، طوری تعامل کنند که با حمایت دولت مردان، مکاتب فلسفی و حکمتی زنده بماند و بهترین نشانه آن در ایران، مکتب اصفهان برای کسانی است که فکر می‌کنند دیگر فلسفه اسلامی در کار نیست.

کرباسی‌زاده خاطر نشان می‌کند: بحث تلاقی ادیان در حوزه مکتب فلسفی اصفهان هم اتفاق افتاده که محل تلاقی اشراق، عرفان، حکمت و کلام است؛ یکی از دلایل پویایی تاریخ فلسفه حکمت در ایران و اصفهان این است که دل و عقل به یک نقطه مشترک برسند و بهترین نمونه آن شیخ بهایی است که چه در اشعار او چه کتاب‌هایش، هدف نهایی دل و عقل را یکی می‌بیند؛ در واقع روحی که در آثار معماری اصفهان و یا در مشهد وجود دارد و شیخ بهایی در بنای آن‌ها دارای تأثیر مستقیم است، به دنبال وحدتی بین دانش‌ها می‌گردد و می‌داند نقطه اشتراک همه آن‌ها عرفان و اشراق است.

وی با بیان کتاب اینکه رساله صناعیه از میرفندرسکی که از حیث موضوع در کل تاریخ تفکر، بی نظیر است و قبل و بعد آن هیچکدام از حکماً، مستقیماً به بحث صنعت، هنر و پیشه و فن، نپرداختند، می‌گوید: میرفندرسکی معتقد است که پیشه، یک امر الهی است و هرکس برای پیشه‌ای زاده شده، که از نبوت و امامت، شروع و به طبقات پایین‌تر می‌رسد؛ در واقع می‌گوید رابطه صنعت با زندگی انسان، مانند رابطه بدن اجزای بدن و روح است؛ مردم اصفهان باید قدر خود را بدانند زیرا در شهری زندگی می‌کنند که هر دوره آن، افتخارآمیز است و پایتخت حکومت‌های مختلف بوده، طوری که بزرگ‌ترین متدینان به هر دینی در این شهر به دنیا آمدند و یا تربیت شدند که این موضوع از آثار به جا مانده، پیداست؛ بیهوده نیست که وقتی شاه اسماعیل به اصفهان آمد و متوجه مدارس متعدد علمی و رفت و آمد دانشجویان و طلاب شد، گفت اگر از این جنگ آخر، جان سالم به در ببرم، اینجا پایتخت قرار می‌دهم که این کار توسط شاه عباس کبیر انجام شد و امروز با چنین پیشینه درخشانی به مراتب جلوتر افرادی هستیم که دارای چنین هویتی نیستند.

ایرانی که میراث‌دار باستان و اسلام است

علیرضا فرهنگ، محقق و پژوهشگر حوزه ادیان نیز اظهار می‌کند: امروزه در ایران میراث دار دو فرهنگ عمیق هستیم، یکی از آن‌ها، فرهنگی است که از ایران باستان و دیگری از اسلام به ما رسیده است؛ کوروش کبیر شخصیتی بود که اولین امپراتوری چند ملیتی و چند دینی را پایه گذاری و آشتی و همزیستی بین ادیان را ایجاد کرده است، شخصیت کوروش به نحوی است که در کتاب مقدس یهودیان، او را مسیح خدای یهود معرفی کردند و هم از استوانه کوروشی که در بابل به جا مانده، کوروش می‌گوید که من را خدای بابل صدا زد تا دین را اینجا اصلاح کنم؛ در قرآن به اعتبار مفسرینی مثل علامه طباطبایی، ذکر ذوالقرنین اشاره به کوروش دارد؛ جالب اینجاست که امروز نمی‌دانیم دین خود کوروش چه بوده‌است زیرا با هر دینی متناسب با همان دین برخورد می‌کرده و به همین روش توانسته امپراتوری پایداری ایجاد کند که صدها سال استوار بماند.

وی می‌افزاید: در اواخر ساسانی، انحصارگرایی دینی رخ می‌دهد که منجر به ضعف این امپراتوری و از هم گسیختگی آن می‌شود و اسلام این دیدگاه را دوباره احیا می‌کند؛ قرآن از بین تمامی کتب مقدس به طور خاص تری به تفضیل، تفسیر و تأیید ادیان دیگر پرداخته‌است؛ در آیات ۴۴ تا ۴۸ صورت مائده دستور قرآن به سه دین یهودیت و مسیحیت و مسلمان این است که با یک دیگر درگیر نشوید بلکه در نیکی‌ها از هم سبقت بگیرید، در حالی که متأسفانه امروزه شاهد جنگ بین ادیان مختلف هستیم و شاید این الگوی زیبا بتواند یک راهنما برای همزیستی ادیان متفاوت باشد.

فرهنگ ادامه می‌دهد: اولین کسی که تاکید بر همزیستی دارد ابوریحان بیرونی است که کتاب ماللهند را می‌نویسد؛ در آن زمان، دید مردم این بود که هندوها بت پرستند درحالی که ابوریحان، به عنوان یک مسلمان مقید، از آن‌ها دفاع می‌کند و آن‌ها موحد می‌داند؛ میرفندرسکی که خانه حکمت در کنار مزار اوست، بیش از ۱۰ سفر به هند داشته و کتاب «جوگ باسشت» که کتاب مهمی برای آن‌هاست، به فارسی ترجمه کرده و تحقیقات زیادی در این حوزه داشته است.

اصفهان موزه‌ای است که تمام ادیان را در خود جای داده است

وی خاطر نشان می‌کند: هاتف اصفهانی که ترجیع بند آن شاهکار ادبیات ایران است، بخش اول با آئین زرتشت شروع می‌کند و آن را به حق و یکتا پرست می‌داند؛ در بخش دوم به مسیحت اشاره می‌کند و دوباره به همان موضوع می‌پردازد؛ جالب اینجاست که هاتف در زمانی می‌زیسته که تقریباً دیدگاه تعصب آمیزی نسبت به علما وجود داشته‌است و با این حال، به طور تمام قد از ادیان مختلف دفاع می‌کند.

محقق و پژوهشگر حوزه ادیان با بیان اینکه بعد اسلام اصفهان حدود ۴۰۰ سال، پایتخت بوده و به نوعی، زبده فرهنگ تمدن ایرانی اسلامی است، می‌گوید: اصفهان، هنوز هم موزه‌ای است که تمام ادیان را در خود دارد و هیچ گاه شاهد درگیری بین آن‌ها نبوده‌ایم؛ در واقع با روی باز، روابط خیلی خوبی در تمامی حوزه‌ها بین این افراد وجود دارد.

وی بیان می‌کند: شرایط امروز جهان شرایط خاصی است و در طول تاریخ چنین شرایطی را نداشتیم، رشد علم و فناوری، کاملاً بر رفاه انسان متمرکز است و با خودش نوعی انسان‌گرایی آورده که این دو به تدریج باعث شده انسان امروزی از متافیزیک و حوزه روح جدا شود و روز به روز، بیشتر شاهد دین گریزی و دین ستیزی باشیم، این الگوی جهان مدرن، سکولاریسم است یعنی بی تفاوتی به ادیان در حالی که کوروش و قرآن این‌طور برخورد نمی‌کنند و اتفاقاً ادیان را تشویق می‌کند که در حوزه خود فعال‌تر باشند؛ در مقابل، برخی دین گرایان به افراط گراییدند و حتی به مبارزه‌های تسلیحاتی مثل داعش و صهیونیسم روی می‌آورند.

محقق و پژوهشگر حوزه ادیان با اشاره به اینکه باید راه تعادل را در پیش بگیریم و الگوی موفقی داریم که هزاران سال جواب داده‌است، اظهار می‌کند: از نمونه‌های همکاری که بین ادیان در اصفهان وجود دارد می‌توان گفت اولین بار، صنایع چاپ و تجارت ابریشم را ارامنه به اصفهان آوردند و دانش‌های یهودیان در مسائل مختلف مورد استفاده قرار گرفته‌است؛ زرتشتیان، مفاهیم حکمتی را به از پیش از اسلام به پس از آن منتقل کردند، مانند کتاب ابن‌مسکویه که به خرد و حکمت ایران باستان می‌پردازد و این همکاری باعث درخشش شده است؛ بزرگمهر حکیم می‌گوید که همه چیز را همگان دانند و کسی که انحصارگرا شود و تعصب بورزد، موقعیت‌های خود را از دست می‌دهند.

به گزارش ایمنا، مکتب فلسفی اصفهان مکتبی که اعتقاد به جمع فلسفه با دین داشت و در بستر اندیشه شیعی در دوره صفویه شکل گرفت و نقش به‌سزایی در فلسفه اسلامی داشت؛ این مکتب را همچنین دوره نوزایی فلسفه ایران نامیدند که متأثر از فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، عرفان و اصول عقاید شیعه بود و نکته قابل توجه آن است که تمامی فیلسوفان مکتب اصفهان شیعه دوازده امامی هستند و بیشترشان درصدد تطبیق مطالب فلسفی با معارف شیعی برآمده‌اند؛ بر این اساس باید گفت که اصفهان نه تنها در هنر و معماری بلکه در علوم دینی و اندیشه نیز سرآمدی میان دیگر نقاط بوده و یکی از مهم‌ترین مصادیق آن که امروزه نیز به‌طور عینی مشهود است، هم‌زیستی ادیان در این شهر و استان است.


کد خبر 748023

دیگر خبرها

  • جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه جایگاه بی‌نظیری دارد
  • ویژه‌برنامه استاد مجتهدی با عنوان «یک‌عمر معلم» برگزار می‌شود
  • عرضه «صفات الهی» در کتابفروشی‌ها
  • دستگیری استاد فلسفه دانشگاه کلمبیا نماد سیاست سرکوب سیستماتیک در غرب است
  • نور فلسفه و حکمت، روشنی‌بخش مسیر نصف جهان شدن اصفهان
  • زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟
  • دیدگاه مکاتب فلسفه یونانی درباره سعادت انسان
  • چرا فلسفه کانت در میانه جنگ‌های امروزین هنوز کار می‌کند؟
  • نشستی دربارۀ ابن‌سینا و مکتب فلسفی اصفهان
  • پایه اصلی هر سازمانی بر دوش روابط عمومی است